

شناخت استدلالی خدا
صدرالمتألهین در آثار الهیاتی خود به موضوع شناخت استدلالی خدا و اثبات وجود او پرداخته است. او روش کسانی را که برای اثبات ذات الهی دلایل و براهین عقلی دارند در دو گروه کلی قرار میدهد: راه آنهایی که خدا را برای اثبات ذات خدا گواه میگیرند و از طریق ذات او به اثبات صفات و در مرتبه بعد، افعال او میرسند. صدرا این گروه را صدیقین مینامد و برهان آنها را بهعنوان محکمترین براهین اثبات ذات خدا معرفی میکند. درمقابل اینان، فیلسوفان، اهل کلام و عالمان طبیعت با ملاحظه اموری چون امکان ماهوی، حدوث جهان، حرکت اجسام و ... به اثبات خدا میپردازند. این روشها نیز بهعنوان دلایل و شواهدی بر ذات و صفات الهی ارزشمند هستند؛ ولی ملاصدرا طریق صدیقین را از حیث یقینآوری، قطعیت و شرافت برتر از سایر راهها میداند. اثبات وجود خدا از طریق آثار بر اساس شناخت آیهای صورت میپذیرد. این شناخت ماهیت و منطق ویژهای دارد و با عمومیت خود بسیاری از براهین و دلایل اثبات وجود خدا را دربرمیگیرد. قرآن کریم برای شناخت خدا بیشتر بر این الگوی شناختی تأکید دارد. اثبات وجود خدا از طریق آیات تکوینی در دو گروه براهین تجربی ـ عقلی (شامل برهانهای حرکت، نظم، حدوث) و براهین فلسفی (شامل برهانهای وجوب و امکان و ماهیات و نفس) قرار میگیرند. هر یک از این براهین در کنار بهرهمندی از امتیازاتی خاص، محدودیتهایی دارند. بررسی مقایسهای این براهین و توجه عمیق به موقعیت آنها در نظام الهیاتی و تعیین مخاطبان خاص هر یک، بسیار مفید و بایسته است. برهان صدیقین، بر خلاف براهین دیگر، خدا را از طریق حقیقت وجود به اثبات میرساند. با توجه به اشارات قرآنی در منابع الهیاتی ملاصدرا، این پژوهش در کنار شرح براهین اثبات خدا، گاه در صورت لزوم به بررسی استنادات قرآنی او در اینگونه مباحث پرداخته است.